فقط 5 روز مانده تا 18سالگی

تو این سالایی که گذشت تجربه هایی زیادی کسب کردم،

زودتر از اونی که بخوام حرفام و افکارم پخته شد،زودتر از اونی که بخوام

همه بهم گفتن چقدر بزرگ شدی و زودتر از اونی که بخوام داره 18سالم میشه

اینکه همیشه حتی تو بچگیم احساسم و رفتارم با همسالای خودم فرق میکرد

نمیدونم یه تفاوته یا یه استثنا !!! ولی به هر صورت این تفاوت از من

یه آدم دیگه ساخت،آدمی پر از دغدغه و فکر و ایده با یه دنیا بلندپروازی...

از اون روزا که اسمم کودک بود اما بزرگ فکر میکردم خیلی گذشته ولی

هنوزم هروقت بخوام مثل اون روزا میشم....با عروسکام حرف میزنم،

ساده نقاشی میکشم،با بچه ها بازی میکنم و مثل اونا حرف میزنم،

سنگ جمع میکنم،گریه میکنم ،میخندم،با چیزای کوچیک خوشحال میشم

برای مورچه ها غذا میبرم ،واسه دوستام نامه مینویسم

و خیلی کارای دیگه که شاید خنده دار بنظر برسه

اما واسه من شیرینه....شاید همه چیز عوض شده باشه ولی

احساسم نه..من از اینکه احساسم پخته شده اما عوض نشده ناراحت

نیستم بلکه خوشحالم که جریان زندگیم با بقیه فرق داره....بزرگ شدن 

دلیل بر فراموشی احساسای زنده ی درونی نیست

بلکه زندگی کردن به اون سبکیه که خودت دوسش داری...

من به استقبال 18 سالگی میرم اما با تمام کودکیام.....

[ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:روز تولد از اون روزاست که آدم یه دنیا حرف داره,,,,,, ] [ 23:1 ] [ دختر رویایی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد